۱۳۸۷ آبان ۳۰, پنجشنبه

عشق می كارد و كینه درو می كند





دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر...

می تواند تنها یك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی....

برای ازدواجش در هر سنی ـاجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار می توانی ازدواج كنی...

در محبسی به نام بكارت زندانی است و تو...

او كتك می خورد و تو محاكمه نمی شوی...

او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می كنی...

او درد می كشد و تو نگرانی كه كودك دختر نباشد...

او بی خوابی می كشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی...

او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر....

و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد...

و قرن هاست كه او؛ عشق می كارد و كینه درو می كند چرا كه در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛ گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛ سینه ای را به یاد می اورد كه تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می كند...

و اینها همه كینه است كه كاشته می شود در قلب مالامال از درد...!

و این, رنج است,

دکتر علی شریعتی

هیچ نظری موجود نیست: